اشاره: این مقاله در «کنفرانس میراث مکتوب به زبانهای فارسی، عربی و ترکی» در انستیتو دستنویسهای شرقی فرهنگستان علوم روسیه در سنت پترزبورگ به تاریخ 24 نوامبر 2017– روسیه توسط آقای دکتر حسین متقی ارائه شده است و جهت استفاده علاقمندان به حوزه تراثی روسیه، درج میگردد./
بررسی وضعيت نسخ خطی در روسیه
حسین متقی
به نام خدا، عزيزان به خوبي مستحضرند، از ميان مواريثِ تمدّني و فرهنگي، ميراثِ مکتوبِ اسلامي، به خصوص، نسخههاي خطي، از جايگاه ويژهاي برخوردار هستند. نسخ خطي، از آنجا اهميت ويژه پيدا ميکنند، که در سطر سطرِ برگهاي زرين خود، ميراثِ علمي نياکان فرهيختهي يک ملّت را در موضوعاتِ مختلفِ علمي، به نمايش گذاشته و به سانِ امانتداراني خدوم، به نسلهاي بعدي انتقال ميدهند. به دگر تعبير، هويتِ فرهنگي، علمي و تاريخي يک ملّت را بايستي در ميان حافظهي تاريخي مضبوط در ميان برگهاي اين مواريثِ کهن، جستجو کرد.
بدون ترديد، نسخههاي خطي به عنوان پلِ فرهنگي ـ تاريخي، ميتوانند، نقش عمده ای را در هویت سازی و آگاهي بخشي به جامعهي علمي نسلِ حاضر، ايفا کنند و مطالعهي علمي روی برگ برگِ اين متون کهن، تحقيقاً اين آگاهي را مقدور و آشنايي را ميسور خواهد ساخت.
بر پايهي آمارهاي نسبتاً معتبر که حدود سال 2000م از سوي مؤسسهي الفرقان در لندن، منتشر شده است، در جاي جاي اين کرهي خاکي، پنج میلیون نسخهي خطی اسلامی (یعنی کتابت شده با خط و الفباي عربي) موجود است که از آن ميان، به طور ميانگين حدودِ 60% اين مواريثِ کهن، به زبان عربي، 20% به فارسي، 5% به ترکي و 15% نيز به زبانهاي ديگر، نظيرِ اردو، پشتو، ماليزي، بوسنيايي (= ياميادو)، کاستيلي (= خاميادو)، رومي (= اعجمي) و مانند آنها ميباشد.
در زمينهي معرّفي علمي اين آثار کهن، بايد گفت، حدودِ نيمي از اين مواريث، به اجمال، مورد شناسايي اوليه قرار گرفته و طي دويست سالِ گذشته، براي حدودِ دو ميليون نسخه، فهرستهايي با فرمتهاي تحليلي، توصيفي يا نامگوي، به شکلِ کاغذي، همانندِ کتاب، مقاله، رساله و پاياننامه دانشگاهي، يا به صورتِ الکترونيکي، مانند بانکهاي دادهي برخطي (آنلاين) يا برنامههاي نرم افزاري و ديجيتالي، به زبانهاي مختلف، در معرفي اين مواريث کهن، نگارش يافته است و البته بخش قابل توجّهي از آنها (حدود 70%)، در حدودِ دوازده تا پانزده هزار فهرست، با فرمتهاي متنوّع، به چاپ رسيده است، که محصول تلاشِ علمي طاقت فرسايِ بيش از هفت هزار شخصيتِ علمي، با مراتبِ علمي مختلف، در سراسر گيتي است.
به لحاظ تعدادِ نسخ و مکانهاي نگهداري آن، ترکيه، به عنوان ميراثدارِ امپراتوري ششصد سالهي عثماني، با دارايي حدود يک تا یک و نیم ميليون عنوان نسخه، جايگاه نخستِ ذخائر تراثي جهان را داراست و ايرانِ اسلامي نيز با حدود هفتصد هزار تا یک میلیون عنوان نسخه، مقام دوم را به خود اختصاص داده است و به همين ترتيب کشورهاي ديگر، هر يک سهمي از اين آثار کهن، دارند که در همان پژوههي الفرقان، جزئيات آماري کشورها، شهرها و کتابخانهها، به تفصيل گزارش گرديده است.
بر اساس گزارشي که زندهياد «اولگ آکيموشکين» از نسخههاي خطي اسلامي موجود در کتابخانههاي روسيه در سال 1992میلادی، ارائه نموده است، در کتابخانههاي روسيه، در حدود 50000 نسخهي خطي اسلامي وجود دارد که از اين تعداد، دقيقاً 18733 نسخهي خطي به عربي، 12612 نسخه، به فارسي، 9540 نسخه، به ترکي (با لهجههاي متنوّع آن)، 148 نسخه به کردي، 28 نسخه به پشتو، 14 نسخه به ماليزي و 3 نسخه به اردو و 7057 نسخه نيز با عنوان نسخ خطي اسلامي (بدون تمايز زباني)، ميباشد.
امّا بايد گفت، شواهد و مطالعات میدانی و نیز گزارشهاي پراکنده، از وجودِ دستنويسهاي فراوان در جای جای جمهوريهاي تاتارستان، داغستان، باشقيرستان، اوستياي شمالي، چچنستان و غیره، حکایت دارد و به نظر ميرسد که در کتابخانههاي روسيه، دست کم، يکصدهزار نسخهي خطي اسلامي وجود داشته باشد که طبعاً بسياري از آنها، هنوز شناسايي و معرّفي نشدهاند.
عزيزان مستحضرند، عمده تمرکزِ نسخههاي خطي اسلامي در روسيه، به لحاظ «کيفي»، به ترتيب، در شهرهاي سنت پترزبورگ، مسکو، قازان، مُخاچ قلعه، اوفا و گروزني است.
ليکن به لحاظ «کمّي»، بررسيهاي اوليه، حاکي از آن است که جمهوريهاي تاتارستان و داغستان، مقام نخست را در تعدادِ نسخ خطي اسلامي در روسيه، دارا باشند، امّا از آنجا که اين دستنويسها هنوز فهرست نشدهاند، طبعاً آمارهاي دقيقي نيز نميتوان ارائه نمود، با اين احوال، همچنانکه اشاره گرديد، سرچشمه های علمی – تراثي موجود در شهر علم و دانايي، یعنی سنت پترزبورگ، به لحاظ «کيفي»، همچنان پيشتاز است!
در فهرستنگاری و معرفي اين مواريث کهن هم بايد اشاره کرد، از اوايل قرن 19میلادی، تاکنون بيش از 100 جلد فهرست در قالبِ کتاب، مقاله يا پاياننامه، به زبانهاي روسی، آلماني، فرانسوي، ترکي، فارسي، عربي و ديگر زبانها، نگاشته شده که بسياري از آنها هم در اين سالها، چاپ و منتشر شده اند.
نسخههاي خطي اسلامي، در روسيه، به لحاظ کيفي و علمي، بدون ترديد، از ارزش بالا و فوق العادهاي برخوردارند، براي نمونه چند مصحفِ بسيار کهن به خطّ کوفي، کتابت شده در قرون 1-2 هجري، امروزه در انستيتو دستنويسهاي شرقي، کتابخانهي دانشگاه سن پترزبورگ يا موزهي ارميتاژ و دیگر مراکز علمی، نگهداري ميگردند که سرچشمه هایی بسيار غني براي مطالعاتِ قرآني هستند. يا براي نمونهاي ديگر، قديميترين نسخهي خطي شيعي در روسيه، با نام الذخيره في علم الکلام، اثر کم نظيرِ دانشمند شهیر شیعه امامیه، سيّد مرتضي علم الهدي (د. 436ق) امروزه، زينت بخشِ قفسه های کتابخانهي ملي روسيه است که دقيقاً سي و شش سال پس از درگذشتِ مؤلفِ اندیشمندِ آن، يعني سال 472ق، کتابت گرديده است.
دربارهي نسخههاي خطي کهن فارسي نيز بايد گفت، نسخهي کم نظيرِ تفسيرالبصائر يميني، مربوط به قرن ششم هجري، از نفيسترين و کهنترين نسخ فارسي در روسيه است و اين نسخه در کتابخانهي انستيتو دستنويسهاي شرقي فرهنگستان علوم روسيه در سنت پترزبورگ نگهداري ميگردد و یا به عنوان نمونه ای دیگر میتوان به شاهنامه نفیس و کهن موجود در کتابخانه ملی روسیه اشاره نمود که مشحون از نگاره هایی نفیس از مکتب شیراز نخستِ دوره ایلخانی است.
از آنجا که پيشتر اشاره گرديد که بيش از 70% از نسخ خطي اسلامي موجود در روسيه، هنوز فهرست نشدهاند، به تبع آن، با همين نسبتِ 70%، نسخههاي خطي فارسي نيز در روسيه، فهرستی ندارند، روي اين اساس، خيلي نميتوان روي موضوعاتِ نسخ خطي فارسيِ فهرست نشده، با دقت و شفافيت، نظری قطعی داد؛ امّا با توجّه به موضوعاتِ همين تعداد نسخ فارسي که در اين سالها، به اجمال و تفصيل، معرفي شده اند، نسخههاي خطي فارسي در روسيه، کلکسيوني نفيس و متنوع، از آثار ديني، ادبي، تاريخي، هنري، فلسفي، علمي نظيرِ رياضي، نجومي، پزشکي، علوم طبيعي هستند و براي نمونه، گنجينههاي موزهي ارميتاژ و انستيتو دستنويسهاي شرقي آکادمي علوم روسيه و نيز کتابخانهي ملّي روسيه در سن پیترزبورگ، مشحون از نسخههاي خطي هنري و مُذهّب با نگارهها و مينياتورهاي بسيار زيبا، عمدتاً، کار نقاشانِ برجستهي ايران زمين، متعلّق به مکتبهاي هنري شيراز، هرات، تبريز، قزوين و اصفهان هستند. برای نمونه نسخهي کهن و نفيسِ تفسير البصائر که به آن اشاره رفت، تذهيب و نگارگري آن به نظر ميرسد، به مکتبِ بغداد در قرن ششم هجري تعلّق داشته باشد که از جمله مکتبهاي هنريِ پيشا مغولي ايران است، که اگر با دقت، معرّفي شوند، طبعاً هر يک از اينها ميتوانند، موضوع دهها، بلکه صدها پژوهشِ نوينِ علمی و دانشگاهي، باشند.
البته ميدانيم، روسيه امروز با توجّه به اينکه، ميراثدار دو دولتِ بزرگ تزاري و دولتِ سوسياليستي اتحادِ جماهير شوروي است، با اینکه نسخ و اسناد فراوني هم در ارتباط با تاريخ و فرهنگِ ايران در مراکز آرشيوي و کتابخانه هاي روسيه وجود دارد، امّا به جهتِ ملاحظات سياسي دولتين ايران و شوروي، در يکصد سال اخير، پژوهشگران ایرانی، چندان نتوانستهاند از ظرفیتها، فضاها، فرصتها، زمينه ها و منابع مطالعاتي يکديگر استفاده نمايند.
اميد است به لطف الهي، زمينهاي منطقي، براي معرّفي علمي اين منابع تاريخي ارزشمند، از سوي اولياي فرهنگي دولت ايران و روسيه، فراهم آيد و بدون تردید، هر سندِ تاريخي، قطعهاي از يک پازلي علمي است که اگر نگاه ما به اين مواريث کهن، به تعبیر استاد شفیعی کدکنی، حفظه الله، از جنس و نوع «نگاه منشوري به متون» بوده باشد، بدون ترديد، اينها ميتوانند زمينه سازِ توليدات علمي فراوان و نويني، در مراکز علمي ايران، و روسيه باشند.